افسانههایی که ایلان ماسک را ساختند
ایلان ماسک یک کارآفرین افسانهای و وسواسی است. زندگینامهنویس او، والتر آیزاکسون شرح میدهد که چگونه او شرکتهایش را با تب و تاب و اراده بیرحمانه اداره میکند. او به کارمندانش ایمیل میزند و به آنها میگوید "احساس جنونآمیز فوریت اصول عملی ماست. " او اکنون قول داده که این انرژی جنونآمیز را به کار گیرد تا اطمینان حاصل کند که "انقلابیون کوچکسازی دولت به این دولت بپیوندند! "
گابریل گیتهاوس در یادداشتی در روزنامه فایننشال تایمز نوشت: حمایت میلیاردر عرصه فناوری از دونالد ترامپ بخشی از یک دیدگاه جهانی است که بر روی مرزهای وحشی سیلیکون ولی تأکید دارد.
ثروت ماسک پس از انتخابات به رکورد ۳۴۸ میلیارد دلار رسید.
به گزارش سرویس بین الملل انتخاب، در ادامه این مطلب آمده: در ساعات اولیهی ۶ نوامبر، در حالی که نتیجهی انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده اعلام شد، ایلان ماسک تصویری از خود را در حالی که به داخل دفتر بیضی کاخ سفید قدم میگذارد و یک کاسه توالت چینی سنگین را حمل میکند، منتشر کرد. این تصویر او را بر روی فرش ابریشمی آبی نمادین با نشان ریاستجمهوری و پردههای طلایی در پسزمینه نشان میدهد. صندلی پشت میز رزولوت به وضوح خالی است. زیر این پست نوشته بود: "اجازه دهید این موضوع جا بیفتد. " یک شوخی پدرانه،ها ها، از مردی که ۱۲ بچه داشته و بزرگترین انباشت پول را بر روی این سیاره داشته است.
این تصویر در واقع بخشی ویرایش شده از ویدیویی بود که ماسک دو سال پیش، در اکتبر ۲۰۲۲، زمانی که توییتر را خرید و به دفتر مرکزی شرکت آمده بود در حالی که لگن را حمل میکرد، منتشر کرده بود. بسیاری در آن زمان گفتند که او با اخراج ۸۰ درصد از کارمندان و بازگرداندن لشکرهای نظریهپردازان توطئه راستگرا توییتر را غرق خواهد کرد.
ماسک تبدیل به هدف تمسخر و تحقیر شد. آنها او را "اسپیس کارن" نامیدند، دلقکی با افکار بزرگ در مورد استعمار مریخ، که ۴۴ میلیارد دلار را بر روی یک پروژه اجتماعی که در حال از دست دادن کاربران، ارزش و درآمد تبلیغاتی بود، هدر داده بود.
آنها اشتباه میکردند. ماسک از پول خود و پلتفرم رسانه اجتماعیاش (که اکنون به "ایکس" تغییر نام داده است) استفاده کرد تا به دونالد ترامپ در اجرای یک بازگشت سیاسی شگفتانگیز کمک کند. اما زمانی که ترامپ در ژانویه به کاخ سفید برمیگردد، آیا ماسک قدرت واقعی پشت پرده خواهد بود؟ و اگر چنین باشد، او چگونه قصد دارد آن قدرت را به کار گیرد؟
در یک سطح، پاسخ به این سؤال یک عبارت ساده ۳ کلمهای است: سازمان کارآمدی دولت. ماسک، که قرار است ریاست این وزارتخانه جدید را بر عهده داشته باشد، قول داده است ۲ تریلیون دلار هزینههای دولت را کاهش دهد (این مبلغ کمی کمتر از یکسوم کل بودجه فدرال است).
حتی بسیاری از منتقدان ماسک هم ممکن است با ادعای او که دولت فدرال پراکنده، دچار تورم نیرو و پر از ناکارآمدی است، موافق باشند. اما تقریباً هر رئیسجمهوری از زمان رونالد ریگان تلاش کرده است که بروکراسی اداری دولت را سازماندهی کند. سازمان کارآمدی دولت در واقع یک وزارتخانه دولتی نخواهد بود، بلکه بیشتر یک کمیته مشورتی خواهد بود. ماسک با موانع اداری و قانونی قابل توجهی روبهرو خواهد شد. اما بزرگترین مانع برای موفقیت ممکن است حفظ شور و شوق اصلاحطلبانه فعلیاش باشد. کار دولت نسبت به پرتاب موشک به شدت خستهکننده است، موضوعی غیرقابل توجه برای مردی که بوروکراسی را دوست ندارد و دقت توجهش کوتاه است.
با این حال، اگر کسی وجود داشته باشد که بتواند این کار را انجام دهد، آن شخص ایلان است. در سال ۲۰۱۷، بعد از یک سری قطع برق در ایالت جنوبی استرالیا، ماسک آمد و گفت که شرکت خودروسازی برقیاش، تسلا میتواند مشکل را با ساخت بزرگترین باتری لیتیوم-یونی جهان حل کند. او وعده داد اگر این کار در مدت ۱۰۰ روز انجام نشود، تسلا این کار را به صورت رایگان انجام خواهد داد. او به راحتی رکورد مهلت تعیین شده خودش را شکست و در ۶۳ روز پروژه را تحویل داد.
ایلان ماسک یک کارآفرین افسانهای و وسواسی است. زندگینامهنویس او، والتر آیزاکسون شرح میدهد که چگونه او شرکتهایش را با تب و تاب و اراده بیرحمانه اداره میکند. او به کارمندانش ایمیل میزند و به آنها میگوید "احساس جنونآمیز فوریت اصول عملی ماست. " او اکنون قول داده که این انرژی جنونآمیز را به کار گیرد تا اطمینان حاصل کند که "انقلابیون کوچکسازی دولت به این دولت بپیوندند! "
در میان انبوهی از اخباری که از زمان حمایت رسمی ماسک از ترامپ در مورد او منتشر شده است، روایت این که چگونه یک کارآفرین که روزگاری از دموکراتها حمایت میکرد و نگران تغییرات اقلیمی بود، به یک حامی نظریه توطئه ترامپ تبدیل شده است، به یک داستان اصلی تبدیل شده است.
در تابستان ۲۰۲۱، رئیسجمهور جو بایدن یک اجلاس در کاخ سفید برای تولیدکنندگان خودروهای برقی برگزار کرد. مدیران اجرایی از فورد و جنرال موتورز آنجا بودند، شرکتهایی که فقط درصد کوچکی از خودروهای برقی را میفروشند. اما تسلا، به عنوان بزرگترین تولیدکننده خودروهای برقی در جهان، به وضوح ئر فهرست مدعوین حضور نداشت. ایلان نادیده گرفته شده بود.
به نظر میرسید که دلیل این مسئله ارتباطی با هرگونه خصومت شخصی بین دولت بایدن و مدیر عامل تسلا ندارد، و بیشتر به حساسیتهای اتحادیه کارگران خودروساز آمریکایی بر میگشت که به مراسم کاخ سفید دعوت شده بود که تلاش ناموفقی برای قرار دادن کارکنان کارخانه تسلا در فریمانت کالیفرنیا زیر چتر یک اتحادیه واحد انجام داده بود. ماسک از این اقدام خشمگین شد. او در توییتی در ۲۰۲۲ نوشت: "بایدن یک عروسک خیمه شب باز در شکل انسانی است. "
کورتیس یاروین، یک برنامه نویس کامپیوتر و بلاگر میگوید آمریکا عملا یک نظام الیگارشی است که توسط یک توده نامشخص که او آن را "کاتدرال" مینامد، اداره میشود، جایی که نخبگان لیبرال در دانشگاه و رسانهها فعالیتهای اداری دولت را کنترل میکنند. یاروین پیشنهاد میدهد که راه حل این مشکل یک سزار آمریکایی است — یک دیکتاتور یا پادشاه — که کنترل قدرت را به دست گیرد و ایالات متحده را مانند یک استارتاپ اداره کند. (جی دی ونس، معاون رئیسجمهور منتخب، در مورد علاقهاش به ایدههای یاروین صحبت کرده است.)
در سال ۲۰۱۲، یاروین یک پیشنهاد مطرح کرد: همه کارکنان دولت را بازنشسته کنید؛ که به نظر میرسد ایدهای است که چندان متفاوت از ایده تاسیس سازمان کارآمدی دولت نیست. در این مورد، یاروین میگوید امیدوار است که ماسک هرگز به مریخ نرسد. او مینویسد "ایلان در اینجا در زمین بسیار مفیدتر است. "
ایلان ماسک در سال ۱۹۷۱ در آفریقای جنوبی به دنیا آمد. فرزند یک پدر دیکتاتور بود و او در مدرسه به طرز بیرحمانهای مورد آزار و اذیت قرار میگرفت. ایلان کوچک به Dungeons & Dragons، کامپیوترها و بازیهای ویدیویی، و کتابها پناه برد. در یک مصاحبه در سال ۲۰۱۳، او درباره اینکه چگونه، به عنوان یک نوجوان در چنگال یک بحران وجودی، نیچه و شوپنهاور را کشف کرد، صحبت میکند.
اما کتابی که ماسک به طور مداوم در سخنانش به آن ارجاع میدهد، راهنمای مسافر به کهکشان است. در این اثر کلاسیک فرقهای داگلاس آدامز، یک ابررایانه ۷.۵ میلیون سال طول میکشد تا "پاسخ نهایی به سؤالی درباره زندگی، جهان و همه چیز" را محاسبه کند که معلوم میشود عدد ۴۲ است. ماسک به همان مصاحبهکننده در سال ۲۰۱۳ گفت نکته این پاسخ بیمعنی این است که "بسیاری از اوقات سؤال سختتر از پاسخ است؛ و اگر بتوانید سؤال را به درستی مطرح کنید، آنگاه پاسخ بخش آسان کار است. " سؤالی که راهنمای مسافر به کهکشان ماسک را وادار به پرسش کرد، این است که چگونه "دامنه و مقیاس آگاهی و دانش را گسترش دهیم".
تاریخنگار هاروارد، جیل لپوره، که خود متخصص علمی تخیلی است، میگوید ماسک درک بنیادی نادرستی از پیام راهنمای مسافر به کهکشان دارد. او مینویسد، این کتاب یک "انتقاد تند و تیز از امپریالیسم" است و نشان میدهد که شخصیتهای ثروتمند میانسیارهای در تخیل آدامز، بینندگان شجاعی نیستند که بشریت را از انقراض نجات میدهند، بلکه در واقع افرادی سرگردان هستند که در جستجوی خانهای هستند که هرگز نمیتواند به طور کامل آنها را راضی کند.
در سال ۲۰۰۰، زمانی که پیتر تیل و ماسک استارتاپهای رقیب خود را ادغام کردند تا پیپال را تشکیل دهند آنها نرمافزاری را بر روی سیستم کامپیوتری شرکت نصب کردند. هر بار که یک مشتری جدید برای ایجاد حساب پیپال ثبتنام میکرد، صدای زنگ بلندی پخش میشد. این صدا به عنوان "شاخص تسلط بر جهان" شناخته میشد. دوستیها و رقابتهایی که در آن روزهای پرشور شکل گرفته بودند، به یک فرقه آزاد به نام "مافیا پیپال" تبدیل شدند، افرادی قدرتمند که در سیلیکون ولی امروز هم نفوذ فراوانی دارند.
دیدگاههای آنها از آیندهای میانکهکشانی که توسط موجودات فوقالعاده قوی و فوقالعاده هوشمند که رها از محدودیتهای تحمیل شده از سوی دولتها هستند، پر شده است، ناشی از یک حرکتی به نام اکستروپیانیسم بود. اکستروپیانیسم در اواخر دهه ۱۹۸۰ در کالیفرنیا توسط تام بل و مکس اوکانر تأسیس شد (که بعداً نامهای خود را به تو مورو و مکس مور تغییر دادند) و اکستروپیانیسم نوآوری تکنولوژیکی بر روی استروئیدها بود.
اکستروپیانیها مجموعهای متنوع از فلاسفه و دانشمندان، برنامهنویسان و نویسندگان بودند. آنها در کافهها و دانشگاهها گرد هم میآمدند. ذائقه سیاسی آنها به شدت آزادی طلب و آنارشیست-کاپیتالیستی بود. زمانی که یک روزنامهنگار از نشریه وایرد در سال ۱۹۹۴ در یک مهمانی اکستروپیانی شرکت کرد، با یک مهندس نرمافزار به نام میسترس رمانا برخورد کرد که در نقش دولت در یک لباس مشکی یک نفر دیگر را که نماینده مالیاتدهندگان بود با زنجیر به دنبال خود میکشید.
بیایید کمی نفس بکشیم و فرض کنیم که تلاشهای ماسک در دولت ترامپ به ادغام کامل انسان با ماشین و مهاجرت انبوه به مریخ منجر نشود. نیاز به دانشمند موشکی نیست تا متوجه شود که در هر صورت ماسک ممکن است از این معامله چیزی به دست آورد. همانطور که در صفحه اول نسخه آخر فایننشال تایمز گزارش شده، ارتباط نزدیک او با رئیسجمهور منتخب باعث افزایش میلیاردها دلار در ارزش ثروت شخصیاش شده است.
ماسک میتواند مقررات دست و پاگیر "کافکایی" دولتی را که میگوید کسبوکارهایش را کند کرده است، حذف کند. (او شکایت کرده که مجبور شده "به خاطر دولت، فوکها را برباید، به آنها هدفون بزند و صداهای انفجار صوتی پخش کند تا ببیند آیا آنها ناراحت میشوند یا نه".) اسپیس ایکس در حال حاضر قراردادهای میلیاردی با ناسا و پنتاگون دارد. هیچکس متعجب نخواهد شد اگر او در چهار سال آینده قراردادهای تجاری بیشتری با دولت فدرال به دست آورد.
در مقایسه با تمام داستانهای عجیب و غریب علمی تخیلی، در اینجا چیزی اطمینانبخش در مورد کل این معامله وجود دارد. دونالد ترامپ، که مدتها مخالف سرسخت خودروهای برقی بوده، به تازگی نظرش تغییر کرده است. او در یک گردهمایی در آتلانتا در ماه اوت گفت: "من طرفدار خودروهای برقی هستم"، و با صداقت مثالزدنی اضافه کرد: "من باید این کار را بکنم، زیرا ایلان به شدت از من حمایت کرد، بنابراین من گزینه دیگری ندارم. "
خوب، اگر ۲۰۰ میلیون دلار برای کمپین یک نامزد هزینه کنید، انتظار بازگشت سرمایه تان را دارید. از زمان انتخابات، ماسک در مارآلاگو بست نشسته و برای عکس گرفتن با خانواده ترامپ، پسر چهار سالهاش، ایکس را روی دوش خود گذاشته است. او توییت کرد: "خوشحالم که اولین دوست (ترامپ) هستم! "
بیایید ببینیم چه اتفاقی میافتد. دو مرد با حس خودبزرگ بینی زیاد، اما جهانبینیهای واقعاً متفاوت که یک دفتر بیضی شکل را مشترکاً بین خود تقسیم کنند؟ شخصاً، من احتمال تداوم دوستی ترامپ و ماسک در ۱۰۰ روز نخست دولت را کمتر از ۵۰-۵۰ میدانم.