به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۰
کد خبر: ۶۶۱۳۸۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۷ - ۰۶ آذر ۱۴۰۳

9 ماه سرنوشت‌ساز تهران در مسير توافق يا بازگشت ماشه؟

مكي در ادامه گفت‌وگوي خود آورده است كه مشكلات سياسي ميان ايران و اروپا همواره بر روند همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي سايه افكنده است. در شرايط كنوني نيز اين چالش‌ها ادامه دارد، هرچند كه در جريان سفر اخير آقاي رافائل گروسي، مديركل آژانس، به ايران سيگنال‌هاي مثبتي از سوي تهران در زمينه همكاري با اين نهاد بين‌المللي ارسال شد.
روزنو :

9 ماه سرنوشت‌ساز تهران در مسير توافق يا بازگشت ماشه؟

اميرعلي ابوالفتح: ماتريكس ايران و امريكا؛ بي‌اعتمادي مي‌تواند فضاي مذاكرات را تحت تاثير قرار دهد
مرتضي مكي: اروپا براي فعال‌سازي ماشه آماده است

  حديث   روشني

در شرايط پيچيده كنوني، تصويب قطعنامه اخير شوراي حكام عليه برنامه هسته‌اي ايران به ‌ويژه باتوجه به فشارهاي فزاينده اروپا و اقدامات تحريك‌آميز اخير و نيز اعمال تحريم‌هايي جديد عليه تهران، به نقطه عطفي در روابط ايران و غرب تبديل شده است. اين اقدام، كه در پي نگراني‌هاي ادعايي كشورهاي اروپايي نسبت به فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران صورت گرفته، تنش‌ها ميان تهران و بروكسل را به سطح بي‌سابقه‌اي افزايش داده است، به گونه‌اي كه به باور برخي ناظران با نزديك شدن به اكتبر 2025 و پايان يافتن موعد برجام طي نه ماه

پيش رو، فعال‌‌سازي مكانيسم ماشه به تهديد جدي و به ادعاي گروهي اهرم فشار عليه تهران تبديل شده است. سناريويي كه به گمان برخي تحليلگران در صورت وقوع، ممكن است به تشديد تحريم‌ها و فشارهاي بين‌المللي فزاينده‌اي عليه كشورمان منجر شود. فعلا ايران به كنش شوراي حكام و تروييكاي اروپايي واكنش نشان داده و از فعاليت سانتريفيوژهاي جديد گفته است. در چنين شرايطي سناريوهاي متعددي در باب آينده توافق ايران و غرب مطرح است. برخي ناظران با درنظر گرفتن شرايط پرتنش كنوني با استناد به شعارهاي انتخاباتي دونالد ترامپ در كمپين‌هاي خود مدعي‌اند كه واشنگتن نيز خواهان رايزني با ايران است. اما گروهي ديگر ضمن تاييد گزاره بر اين باورند كه ترامپ ممكن است كمپين فشار حداكثري 2 را براي دستيابي به نتايج و امتيازات حداكثري بازتعريف كند؛ اهرمي كه اجرايش پيامدهايي خواهد داشت. با اين حال، به نظر مي‌رسد در صورت فعال‌سازي مكانيسم ماشه و افزايش فشارها از سوي امريكا و اروپا، مسير گفت‌وگوها و همكاري‌هاي آينده با ايران پيچيده و پرچالش شود. اين شرايط ممكن است ايران را در موقعيت بحراني قرار دهد كه به باور ناظران تنها مي‌توان از طريق تصميم‌گيري‌هاي استراتژيك و هوشمندانه از شدت تنش‌ها كاست و به دنبال راه‌حلي براي حل بحران‌هاي موجود بود.

به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي سناريوهاي احتمالي در رابطه با تحولات نه ماه

پيش روي ايران يعني بازه زماني تا انقضاي برجام در شرايطي كه تنش‌ها ميان تهران و بروكسل به حد بي‌سابقه‌اي افزايش يافته و ترامپ در يك قدمي بازگشت به كاخ سفيد است، با اميرعلي ابوالفتح كارشناس مسائل امريكا و مرتضي مكي كارشناس مسائل اروپا گفت‌وگو كرده است. ابوالفتح با اشاره به آمادگي ايران براي مذاكره با امريكا بر اين باور است كه نمي‌توان به نتيجه مذاكرات احتمالي خوش‌بين بود، چراكه مساله واشنگتن و مشخصا ترامپ با تهران فراتر از مساله هسته‌اي است. مكي اما از نگاهي ديگر به ضرورت مذاكرات مستقيم ميان ايران و امريكا باور دارد و معتقد است تا زماني گفت‌وگوها ميان تهران و ترامپ به نتيجه نرسد تنش‌ها ميان ايران و كشورهاي اروپايي به قوت خود باقي است.

مشروح گفت‌وگو در ادامه مي‌آيد:

 

اميرعلي ابوالفتح: ماتريكس ايران و امريكا؛ بي‌اعتمادي مي‌تواند فضاي مذاكرات را تحت تاثير قرار دهد

اميرعلي ابوالفتح در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب مواضع اخير مقامات رسمي ايران درخصوص تمايل به مذاكره با ترامپ و اينكه آيا مي‌توان اظهارات رسمي در اين باره را سيگنال جديد ايران به امريكا قلمداد كرد، گفت: جمهوري اسلامي ايران همواره بر گفت‌وگو و تعامل تاكيد داشته است. خروج ايالات‌متحده از برجام، تصميمي بود كه امريكا اتخاذ كرد، اما ايران در تمامي اين سال‌ها همچنان به تعهدات خود در چارچوب برجام پايبند مانده است. اكنون نيز ايران آمادگي خود را براي گفت‌وگو و رايزني اعلام كرده كه البته نتيجه آن مي‌بايست توافقي جامع باشد؛ توافقي كه هم منافع و مطالبات ايران را تامين كند و هم به دغدغه‌ها و خواسته‌هاي طرف مقابل، يعني امريكا، پاسخ دهد. لذا ايران بارها تمايل خود را نشان داده است؛ حتي در دوران رياست‌جمهوري دونالد ترامپ كه امريكا از برجام خارج شد. ايران اعلام كرد كه اگر ايالات‌متحده به برجام بازگردد، درهاي مذاكره همچنان باز خواهند بود. ابوالفتح در ادامه تاكيد كرد، در آن بازه زماني كميسيون مشتركي نيز وجود داشت كه امكان ادامه مذاكرات را در چارچوب برجام فراهم مي‌كرد. در همين راستا و در چارچوب مذاكرات برجامي محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه وقت ايران، با ركس تيلرسون، نخستين وزير خارجه دولت ترامپ، ديدار كرد تا شرايط را براي ادامه گفت‌وگوها بررسي كند. ايران نيز بارها تاكيد داشت كه در صورت باقي ماندن امريكا در برجام، زمينه گفت‌وگو فراهم خواهد بود.

به باور اين كارشناس مسائل امريكا با اين حال، آنچه امروز با آن مواجه هستيم، مسائل گذشته نيست؛ بلكه واقعيت اين است كه كمتر از ۹ ماه تا پايان اعتبار برجام باقي مانده است. حتي اگر ترامپ از اين توافق خارج نمي‌شد، با نزديك شدن به اكتبر ۲۰۲۵، ضرورت گفت‌وگو درباره توافقات جديد احساس مي‌شد. در چنين شرايطي، ايران و ساير اعضاي برجام ناگزير بودند وارد دوران جديدي به نام عصر پسا‌برجام يا دوران بدون برجام شوند. اين بازه زماني حساس، نيازمند تصميم‌گيري‌هاي جدي است و همچنان مشخص نيست كه آيا امكان احياي برجام وجود دارد يا بايد به ‌دنبال چارچوب‌هاي تازه‌‌اي بود.

ابوالفتح اما ضمن اشاره به تجارب موجود در روابط ميان ايران و امريكا معتقد است كه در شرايط كنوني، ضرورت آغاز مذاكرات بيش از هر زمان ديگري احساس مي‌شود. اينكه چه كسي رييس‌جمهور امريكا باشد، اهميتي ندارد؛ گرچه تجربه روابط ايران و امريكا در دوران ترامپ تجربه تلخي است. ترامپ، پس از خروج از برجام، سياست موسوم به فشار حداكثري را عليه ايران به كار گرفت، تحريم‌هاي شديد نفتي را اعمال كرد و حتي دستور ترور شهيد سردار قاسم سليماني را صادر كرد. با وجود اين پيشينه، واقعيت اين است كه با نزديك شدن به پايان عمر برجام، مذاكراتي لازم است كه به يك توافق جديد منجر شود.

اين كارشناس مسائل امريكا اما در عين حال معتقد است با وجود اينكه ايران بار ديگر آمادگي خود را براي ورود به مذاكرات اعلام كرده است اما اكنون بايد ديد طرف مقابل چه واكنشي نشان خواهد داد. دونالد ترامپ، كه تاكنون وعده‌ها و شعارهاي متعددي در اين زمينه مطرح كرده است، بايد نشان دهد كه چگونه قصد دارد عمل كند. او مدعي است كه هدف اصلي‌اش اين است كه ايران به بمب اتم دست نيابد. اما اگر واقعا اين هدف مدنظر بود، خروج از برجام منطقي به نظر نمي‌‌رسيد؛ چرا كه برجام اساسا براي جلوگيري از دستيابي ايران به بمب اتم شكل گرفته بود.

ابوالفتح در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين باب كه در صورت ابراز تمايل ترامپ به ورود تعامل با تهران آيا مي‌توان به ايجاد توافقي در ميان‌مدت اميدوار بود، گفت: اكنون بايد تا ۲۰ ژانويه (اول بهمن) منتظر ماند و ديد كه پس از آغاز رسمي دوره رياست‌جمهوري ترامپ چه تصميماتي اتخاذ خواهد شد. اگر او بخواهد باب گفت‌وگو را باز كند، زمينه‌هاي آن وجود دارد و مقامات ايراني نيز براي مذاكره اعلام آمادگي كرده‌اند. اما اگر ترامپ بخواهد سياست فشار حداكثري را ادامه دهد، ايران نيز اعلام كرده است كه در برابر اين فشارها، سياست مقاومت حداكثري را
در پيش خواهد گرفت. تحولات پيش ‌رو نشان خواهد داد كه آيا مسير تعامل و ديپلماسي باز خواهد شد يا تنش‌ها ادامه خواهد يافت.

به باور اين كارشناس مسائل امريكا چالش ديگري كه در مسير مذاكرات هسته‌اي ايران وجود دارد و آن را به مراحل حساس و پيچيده‌اي كشانده و مي‌تواند بر روند مذاكرات و توافقات تاثيرگذار باشد بحران ايجاد شده ميان مسكو و واشنگتن است. اكنون بايد ديد آيا دونالد ترامپ خواهد توانست به ‌صورت همزمان دو چالش بزرگ، يعني مساله هسته‌اي ايران و جنگ اوكراين را مديريت كند و به نتايجي دست يابد كه زمينه‌‌ساز توافق و تفاهم باشد يا خير.

ابوالفتح در رابطه با تاثيرگذاري افراد كابينه احتمالي ترامپ بر مذاكرات احتمالي ميان ايران و امريكا گفت: بسياري از افرادي كه به عنوان گزينه‌هاي احتمالي كابينه او مطرح هستند، پيش‌تر در جايگاه‌هاي متفاوت درباره ايران اظهارنظر كرده‌اند. براي مثال، ماركو روبيو كه سناتور بوده است يا استفانيك كه سابقه نمايندگي در مجلس را دارد، هر كدام ديدگاه‌ها و مواضع تندي در جايگاه نمايندگي را درباره ايران بيان كرده‌اند. اين كارشناس مسائل امريكا در ادامه آورده است: اما نكته مهم اين است كه جنس ادعاها و اظهاراتي كه از سوي نمايندگان پارلمان‌ها مطرح مي‌شود، با مواضعي كه اعضاي كابينه اتخاذ مي‌كنند، تفاوت دارد. معمولا افرادي كه در جايگاه نمايندگي، نظير كنگره يا مجلس، فعاليت مي‌كنند، سخنان تند و انتقادي‌تري به زبان مي‌‌آورند. اما به محض اينكه به سمت‌هاي دولتي منصوب مي‌شوند، رويكردشان تغيير مي‌كند و مواضع‌شان محتاطانه‌‌تر و ديپلماتيك‌‌تر مي‌شود. اين تغيير لحن و موضع‌‌گيري، بخشي از الزامات مديريت سياسي و ديپلماتيك است و به همين دليل، بايد ديد افراد منتخب كابينه ترامپ چه تاثيري بر سياست‌هاي امريكا نسبت به ايران خواهند داشت و آيا مي‌توانند نقشي سازنده در پيشبرد مذاكرات ايفا كنند يا خير.

به باور ابوالفتح اين احتمال وجود دارد كه افرادي مانند ماركو روبيو در كابينه جديد ترامپ به عنوان وزير امور خارجه مي‌تواند نقشي متفاوت از گذشته ايفا كند يا خير. با اين حال، بايد در‌نظر داشت كه ترامپ نيز به دنبال مذاكره و توافق با ايران است و نمي‌توان گفت كه هيچ تمايلي به تعامل ندارد. اصولا تمامي دولت‌هاي امريكا، صرف‌‌نظر از گرايش سياسي‌‌شان، رويكرد مذاكره و توافق را در دستور كار خود داشته‌اند.

ابوالفتح در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين رابطه كه توافق موردنظر تهران و ترامپ در چه فاصله‌اي از يكديگر قرار دارند، گفت: مساله اصلي اين است كه انتظارات ايران و امريكا از يكديگر كاملا متفاوت است. ترامپ مخالف مذاكره يا توافق نيست؛ چراكه حتي خروج او از برجام نيز با هدف ادعايي دستيابي به يك توافق بهتر و جامع‌تر انجام شد. بنابراين، آمادگي‌‌هايي براي مذاكره وجود دارد، اما آنچه مهم است، خواسته‌هاي دو طرف از يكديگر است. به اعتقاد اين كارشناس مسائل امريكا اما سوال اصلي اين است كه آيا امريكا حاضر است نگراني‌‌هاي ايران را برطرف كند و حتي امتيازاتي به ايران بدهد، يا اينكه صرفا به دنبال تحميل خواسته‌هاي خود است؟ توافق، ماهيتي مبتني بر بده‌بستان دارد، اما گاه در سياست‌هاي امريكا اين تصور شكل مي‌گيرد كه طرف مقابل بايد به‌ طور كامل تابع باشد. ابوالفتح در ادامه اين تحليل خود آورده است كه اين نگرش به‌ ويژه در مقايسه با رويكرد امريكا نسبت به برخي كشورهاي آسيايي، آفريقايي و حتي امريكاي لاتين مشهود است؛ كشورهايي كه در بسياري موارد، سياست‌هاي‌شان به‌طور كامل تحت‌تاثير امريكا قرار دارد. اما ايران هرگز در چنين چارچوبي قرار نگرفته و رويكرد مستقل خود را حفظ كرده است. اين تفاوت اساسي در رويكردها و انتظارات، چالش اصلي در مسير دستيابي به يك توافق پايدار و قابل قبول براي هر دو طرف است.

به باور ابوالفتح ترامپ اخيرا ادعا كرده است كه مشكل ميان ايران و امريكا تنها بر سر مساله هسته‌‌اي است، اما اين ادعا به نظر من قابل باور نيست. نه تنها ترامپ، چرا‌كه به‌طور كلي هيات حاكمه ايالات‌متحده نيز چنين ديدگاهي ندارد. اين موضوع در گذشته نيز مشخص شده است، زماني كه مايك پمپئو، وزير امور خارجه دولت اول ترامپ، ۱۲ شرط را براي ايران مطرح كرد، مدعي شد كه اگر ايران اين شروط را بپذيرد، مي‌تواند به وضعيتي به ادعاي او نرمال بازگردد و اجازه خواهد يافت كه به اقتصاد جهاني دسترسي پيدا كند.

اين كارشناس مسائل امريكا در رابطه با دايره شمول شروط احتمالي ترامپ براي مذاكره گفت: اين شروط شامل مسائلي فراتر از پرونده هسته‌اي ايران بود، ازجمله برنامه موشكي و فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران. به ‌وضوح مشخص است كه اگر مشكل امريكا با ايران صرفا در موضوع هسته‌اي خلاصه مي‌شد، خروج از برجام معنايي نداشت. اما امريكا از برجام خارج شد تا به توافق‌هاي ديگري تحت عنوان برجام‌هاي دو، سه و چهار دست يابد. اكنون نيز اين ادعاها تكرار مي‌شود، اما بعيد است جمهوري اسلامي ايران در مقطع كنوني يا آينده چنين شروطي را بپذيرد.

ابوالفتح در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب اينكه اساسا ايران حاضر است به خواسته‌هاي نامعقول ترامپ تن دهد، گفت: خواسته‌هاي مطرح‌ شده در گذشته، نظير تحويل سلاح‌ها و محدوديت‌هاي گسترده، موضوعي است كه كمتر حاكميتي در جهان مي‌‌پذيرد، مگر اينكه در شرايط شكست كامل قرار گيرد. در منطقه‌‌اي مانند غرب آسيا كه با ناامني گسترده‌اي مواجه است، هيچ كشوري حاضر به واگذاري سلاح‌‌ها و پهپادهاي خود نخواهد شد؛ زيرا اين امر مي‌تواند منجر به تضعيف امنيت آن كشور و حتي حمله‌هاي احتمالي شود.

ابوالفتح بر اين باور است كه اگر امريكا واقعا تنها در مورد مسائل هسته‌اي نگراني داشت، بايد صادقانه به پاي ميز مذاكره مي‌آمد. حتي آقاي لاريجاني مشاور رهبر انقلاب نيز اخيرا تاكيد كرده است كه اگر نگراني اصلي امريكا مسائل هسته‌اي است، اين موضوع قابليت مذاكره دارد. اما شواهد نشان مي‌دهد كه مسائل بسيار فراتر از اين است.

ابوالفتح در پاسخ به سوال پاياني «اعتماد» در باب اينكه مي‌توان به منتج شدن توافق احتمالي ميان تهران و واشنگتن خوش‌بين بود يا خير، گفت: در حال حاضر، فضاي بي‌‌اعتمادي ميان ايران و امريكا عميق‌تر از سال ۲۰۱۷ شده است. از يك‌سو، ايران تهديدات مكرر اسراييل عليه تاسيسات هسته‌اي خود را با حمايت مستقيم امريكا مشاهده مي‌كند. ازسوي ديگر، امريكا نيز ايران را به عنوان تهديدي جدي‌تر از گذشته مي‌بيند. به باور ابوالفتح اين عوامل باعث شده‌اند كه احتمال دستيابي به يك توافق حتي كمتر از گذشته شود. اگر در گذشته احتمال دستيابي به توافق يك دهم درصد بود، امروز اين احتمال به مراتب كاهش يافته است. بي‌‌اعتمادي شديد ميان دو طرف و افزايش تهديدات متقابل، فضاي مذاكره را پيچيده‌تر كرده است. به همين دليل، من شخصا خوش‌بين نيستم كه از اين مذاكرات، با وجود تمام ادعاهايي كه مطرح مي‌شود، نتيجه‌اي ملموس حاصل شود.

 

مرتضي مكي: اروپا براي فعال‌سازي ماشه آماده است

مرتضي مكي، كارشناس مسائل اروپا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب تاثير واكنش ايران به تروييكاي اروپايي و تاثير آن بر تعاملات ميان تهران و نهاد پادماني گفت: لازم به ذكر است كه پيش از تصويب قطعنامه اخير شوراي حكام، جمهوري اسلامي ايران اعلام كرده بود كه در صورت صدور چنين قطعنامه‌اي، واكنش نشان خواهد داد. اين واكنش در چارچوب تهديداتي كه ايران قبلا مطرح كرده بود، قابل تبيين است. از‌جمله اقدامات اعلام ‌شده، راه‌اندازي سانتريفيوژهاي جديد است. به باور اين كارشناس مسائل اروپا واكنش ايران به تصويب قطعنامه شوراي حكام بيشتر به ‌منظور زمينه‌سازي براي افزايش توليد اورانيوم غني ‌شده در سطوح مختلف، از جمله غناي ۶۰درصدي يا حتي بالاتر، صورت گرفته است و در حال حاضر به ‌معناي افزايش فوري سطح اورانيوم غني ‌شده نيست. با اين حال، چنين اقداماتي مي‌تواند پيامدهاي مهمي براي تعاملات ايران و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به همراه داشته باشد.

مكي در ادامه آورده است كه البته همواره همكاري‌هاي فني و نظارتي ميان ايران و آژانس با مسائل سياسي همراه بوده است. زماني كه ايران و كشورهاي غربي، به‌ ويژه كشورهاي اروپايي، در مسير گفت‌وگو و تعامل قرار داشتند، اين همكاري‌ها معمولا بدون تنش و در فرآيندي نرمال پيش مي‌‌رفت. حتي در مواردي كه اختلافاتي وجود داشت، اين مسائل تا حد زيادي مديريت مي‌شد.

به باور اين كارشناس مسائل اروپا هرگاه مسائل سياسي بر جنبه‌هاي فني غلبه پيدا كرده است، اختلافات در مسير پيچيده‌تر و حساس‌تري قرار گرفته است. قطعنامه اخير شوراي حكام، كه نشان‌دهنده تشديد فشارهاي سياسي عليه ايران است، مي‌تواند همكاري‌‌هاي ايران با آژانس را تحت‌تاثير قرار دهد و باعث افزايش بي‌‌اعتمادي ميان طرفين شود. اين تحولات ممكن است روند گفت‌وگوها و تعاملات آتي ايران با كشورهاي غربي و همچنين آژانس را دشوارتر كند. در چنين شرايطي، مديريت اين اختلافات و بازگشت به مسير گفت‌وگو و تعامل مي‌تواند چالشي بزرگ براي همه طرف‌‌ها باشد.

مكي در ادامه گفت‌وگوي خود آورده است كه مشكلات سياسي ميان ايران و اروپا همواره بر روند همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي سايه افكنده است. در شرايط كنوني نيز اين چالش‌ها ادامه دارد، هرچند كه در جريان سفر اخير آقاي رافائل گروسي، مديركل آژانس، به ايران سيگنال‌هاي مثبتي از سوي تهران در زمينه همكاري با اين نهاد بين‌المللي ارسال شد.

اين كارشناس مسائل اروپا ضمن اشاره به بازديد بي‌سابقه گروسي از تاسيسات هسته‌اي نطنز و فردو گفت: مديركل آژانس گزارش‌هاي مثبتي از همكاري ايران به شوراي حكام ارايه داده است اما همچنان مدير اين نهاد پادماني نگراني‌‌هايي درباره افزايش سطح غني‌سازي اورانيوم ۶۰درصدي در ايران را مطرح كرد، اما لحن او در اين سفر، به‌ويژه در كنفرانس خبري در وين و خطاب به اعضاي شوراي حكام، نسبت به گذشته كمتر تقابلي بود. اين تغيير لحن نشان‌دهنده يك ارزيابي مثبت از همكاري‌هاي فني و گفت‌وگوهاي انجام‌ شده ميان ايران و آژانس بود.

مكي اما با لحاظ كردن گزارشات مثبت گروسي گفت: انتظار مي‌‌رفت كه اين مواضع مديركل آژانس بتواند بر نگاه و راي اعضاي شوراي حكام، به‌ويژه كشورهاي اروپايي، تاثيرگذار باشد. ايران با فراهم كردن امكان بازديدهاي گروسي و انجام گفت‌وگوهاي شفاف، نشان داد كه مايل به حفظ همكاري‌‌ها با آژانس است. با اين حال، واكنش كشورهاي اروپايي همچنان در حد انتظار نبود، و گامي كه از سوي ايران برداشته شد، با پاسخي مثبت از سوي اين كشورها همراه نشد.

به باور اين كارشناس مسائل اروپا اين عدم تناسب در واكنش‌ها مي‌تواند نشان‌دهنده آن باشد كه مسائل سياسي همچنان در روابط ايران و اروپا و تعاملات با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نقشي پررنگ دارند. تداوم اين وضعيت ممكن است بر روند همكاري‌هاي آتي تاثير منفي بگذارد، مگر آنكه طرفين بتوانند راهي براي كاهش تنش‌ها و تمركز بيشتر بر جنبه‌هاي فني پيدا كنند.

مكي در ادامه گفت‌وگوي خود با «اعتماد» آورده است؛ در حال حاضر، مسائل هسته‌اي ايران به‌شدت تحت تاثير موضوعات ديگري قرار گرفته است كه كشورهاي اروپايي و امريكا از آنها به عنوان ابزاري براي اعمال فشار بر جمهوري اسلامي ايران استفاده مي‌كنند. به نظر مي‌‌رسد كه براي كشورهاي اروپايي، موضوع برنامه هسته‌اي ايران در اولويت نيست و بهانه‌اي براي پيگيري اهداف سياسي گسترده‌تر محسوب مي‌شود.

مكي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب چرايي تكيه اروپا به فشارهاي حداكثري خاطرنشان كرد: در شرايط فعلي، مسائل مربوط به ادعاي همكاري نظامي ايران با روسيه در جنگ اوكراين، حمايت ايران از محور مقاومت و برنامه موشكي ايران برجسته‌تر از مذاكرات هسته‌اي است. اين موضوعات بر روابط تهران و بروكسل سايه انداخته و باعث شده است كه تعاملات ايران و اروپا در يك وضعيت پيچيده و خاص قرار گيرد.

اين كارشناس مسائل اروپا ضمن اشاره به جايگاه مسائل هسته‌اي براي كشورهاي اروپايي معتقد است كه قبلا برنامه هسته‌اي ايران نقطه كانوني روابط ايران و غرب بود، اكنون تحت ‌الشعاع ساير اختلافات قرار گرفته است. كشورهاي اروپايي از برنامه هسته‌اي ايران به عنوان اهرمي براي فشار سياسي استفاده مي‌كنند، اما نگراني اصلي آنها به نظر مي‌‌رسد به موضوعاتي همچون فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران و نقش اين كشور در جنگ اوكراين مربوط باشد.

مكي همچنين بر اين باور است كه در چنين شرايطي، هرگونه گفت‌وگو يا تعامل ميان ايران و اروپا، و در سطح كلان‌تر ميان ايران و امريكا، نيازمند پرداختن به اين مجموعه موضوعات است. به ‌عبارتي همچنان اين گمانه‌زني مطرح است و به نظر مي‌رسد كه مديريت تنش‌ها ميان ايران و غرب تنها در صورتي ممكن خواهد بود كه در كنار مسائل هسته‌اي، ساير مسائل مطرح ‌شده نيز مورد بررسي قرار گيرند.

مرتضي مكي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در رابطه با اثرگذاري بحران‌هاي موجود در شرق اروپا بر روابط تنش‌آلود ايران و اروپا گفت: شرايط سياسي در ايران، منطقه و سطح جهاني به‌طور چشمگيري تغيير كرده است و اين تحولات تاثير زيادي بر روابط ايران با اروپا و ساير كشورها گذاشته است. شرايط امروز با سال ۲۰۱۸ كه ترامپ از برجام خارج شد، بسيار متفاوت است. يكي از مهم‌ترين تغييرات، تغيير مواضع كشورهاي اروپايي در قبال ايران است كه عمدتا ناشي از فعاليت‌هاي ايران در تحولات اخير منطقه است. مورد دوم حمله روسيه به اوكراين است كه اين چالش را به مراتب شديدتر كرده است. حمله روسيه به اوكراين به‌ طور كامل معادلات سياسي و امنيتي در روابط روسيه و غرب را تحت تاثير قرار داده و موجب تغييراتي جدي در روابط بين‌المللي شده است. هر كشوري كه در كنار روسيه قرار گيرد، طبيعتا در مقابل اروپا و غرب خواهد ايستاد. اين حمله به‌ ويژه تهديدي امنيتي و جدي براي اروپا به حساب مي‌‌آيد و براساس همين تهديدات، چارچوب‌‌هاي امنيتي در اروپا در حال تغيير و دگرگوني است. اين نكته بسيار مهمي است كه بايد به آن توجه شود.

به باور مكي اما از سوي ديگر، حمله اسراييل به نوار غزه و كشتاري كه بيش از يك سال است در اين منطقه به راه انداخته شده، در كنار ديگر مسائل چالش‌‌برانگيز ميان ايران و اروپا، باعث افزايش تنش‌ها ميان دو طرف شده است. كشورهاي اروپايي به‌طور جدي خود را متعهد به همكاري با اسراييل و حمايت همه‌جانبه از آن مي‌‌دانند و در اين زمينه هيچ خط قرمزي را قائل نيستند. با وجود اينكه اسراييل در بيش از يك سال گذشته جنايات بسياري را در غزه مرتكب شده است، هيچ صداي بشردوستانه‌اي از دولت‌هاي اروپايي در اين زمينه شنيده نشده است. اين مسائل تاثير زيادي بر روند همكاري‌هاي ايران و اروپا گذاشته است و موجب شده كه طي چند دهه گذشته روابط ايران با اروپا و امريكا به اين اندازه پرتنش و پيچيده نباشد.

اين كارشناس مسائل اروپا در ادامه گفت‌وگوي خود با «اعتماد» اما بر اين باور است كه در مذاكرات منتهي به برجام، آنچه باعث شد كه برجام شكل بگيرد و امضا شود، مذاكرات مستقيم ايران و امريكا بود. اگر اين گفت‌وگوها و مذاكرات بين ايران و امريكا نبود، قطعا برجام امضا نمي‌شد. اروپايي‌ها نيز در اين زمينه با امريكا هم‌‌صدا و هم‌راستا بودند، به گونه‌اي كه حتي زماني كه وزير امور خارجه فرانسه، محل مذاكرات را به مدت 24 ساعت ترك كرد، اين اقدام به دليل فشارهاي لابي صهيونيستي و اسراييلي در فرانسه بود. اما درنهايت، تمامي طرف‌‌ها برجام را امضا كردند.

به باور مكي اكنون نيز اگر به دنبال كاستن از شدت تنش‌ها و چالش‌‌هاي موجود ميان ايران و اروپا هستيم بايد به دنبال مذاكرات مستقيم با امريكا باشيم. اگر توافقي ميان تهران و واشنگتن حاصل شود، قطعا اروپايي‌ها چاره‌اي جز پيروي از امريكا نخواهند داشت و اين براي آنها رضايت‌بخش خواهد بود. اين درحالي است كه ايران اكنون گزينه‌هاي محدودي دراختيار دارد و فرصت‌هاي كمي پيش رو است. به همين دليل، بايد يك راهبرد كلان و جامع در اين زمينه اتخاذ كنيم و بازنگري‌هايي در سياست‌هاي خود انجام دهيم تا زمينه‌ و فضا براي گشايش‌هايي در جهت خروج از اين شرايط دشوار سياسي فراهم شود.

اين كارشناس مسائل اروپا در رابطه با نحوه تعامل ميان تهران و واشنگتن و اثرگذاري آن بر نوع مناسبات بر ايران و اروپا گفت: نكته‌اي كه بايد به آن توجه شود اين است كه اكنون امريكا و اروپا با توجه به چالش‌هايي كه با بازگشت مجدد ترامپ به كاخ سفيد مواجه هستند، اختلافات جدي‌تري دارند. با اين حال، تلاش‌هايي براي رسيدن به تفاهم و ديدگاه مشترك بين دو طرف در دولت ترامپ ادامه دارد تا بتوانند در حوزه‌هاي مختلف به توافق برسند. به باور مكي اما نكته خطرناك براي ايران اين است كه در حال حاضر، موضوع ايران به نقطه اشتراك امريكا و اروپا تبديل شده است. در سال 2018، ايران، امريكا و اروپا اختلافاتي بر سر برجام داشتند و اروپايي‌ها تمام تلاش خود را براي حفظ برجام انجام دادند، حتي پيش‌‌نويس قطعنامه امريكا در مورد برجام در شوراي امنيت را رد كردند. اما اكنون وضعيت تغيير كرده است و اروپا و امريكا هر دو در باب ايران دغدغه‌هاي مشتركي دارند.

اين كارشناس مسائل اروپا در ادامه گفت‌وگوي خود با «اعتماد» معتقد است؛ فرصتي كه در دولت اول ترامپ براي ايران وجود داشت، ديگر در دولت دوم او تكرار نخواهد شد. اگر بخواهيم فرصتي ايجاد كنيم، قطعا اين مسير از كانال امريكا خواهد گذشت. به نظر نمي‌‌رسد كه اروپا با مواضع سختي كه اكنون نسبت به ايران اتخاذ كرده، در فرصت كوتاهي پس از عمر قطعنامه 231 شوراي امنيت، آماده مذاكرات جدي براي حل مسائل باشند. بنابراين، بايد از فرصت باقي‌مانده استفاده كرده و سياست‌هاي كلان و سخت‌گيرانه‌اي را اتخاذ كنيم. هرچند اين مسير دشوار است، اما به نظر مي‌رسد كه مصلحت و آينده كشور به اين تصميمات وابسته است.

مكي در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب سناريوي احتمالي فعالسازي مكانيسم ماشه تا پيش از اكتبر 2025 گفت: اين احتمال وجود دارد كه مكانيسم ماشه قبل از اين تاريخ فعال شود و اين موضوع مي‌تواند تهديدي جدي براي ايران باشد. در اين راستا، بايد به سرعت تصميم‌گيري كرده و سياست‌هاي راهبردي و كلاني را اتخاذ كنيم. اقدام اخير اروپايي‌‌ها در صدور قطعنامه در نشست فصلي شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، گامي در جهت فعال‌‌سازي مكانيسم ماشه بوده است تا پرونده هسته‌اي ايران را پيچيده‌تر كنند و زمينه‌اي براي فعال‌سازي مكانيسم ماشه فراهم آورند. اين سناريو به‌شدت براي ايران خطرناك است و بايد به‌طور جدي در اين زمينه تأمل كرد و جلوي وقوع آن را گرفت.

مكي در پاسخ به سوال پاياني «اعتماد» در باب اين سناريو كه آيا اروپا به دليل نگراني از توافق احتمالي ايران و امريكا متوسل به اعمال فشارهاي حداكثري عليه ايران شده است، گفت: ترامپ بارها نشان داده است كه در چارچوب منافع امريكا عمل مي‌كند و در صورت نياز، هيچ‌گونه تعهدي نسبت به منافع كشورهاي ديگر نخواهد داشت. در دولت اول ترامپ، او با خروج از برجام نشان داد كه منافع امريكا را در اولويت قرار مي‌دهد. به باور مكي اگر ترامپ به اين نتيجه برسد كه بايد با ايران وارد تعامل شود، قطعا اروپا نيز از همين رويكرد پيروي كرده و از آن استقبال خواهد كرد. اما اگر امريكا تصميم به مخالفت با ايران بگيرد، اروپا قادر به مقابله با واشنگتن نخواهد بود، زيرا تحريم‌هايي كه عليه جمهوري اسلامي ايران اعمال مي‌شود عمدتا ازسوي امريكاست، در صورتي كه امريكا اين تحريم‌ها را لغو كند، اروپايي‌ها هيچ اهرم فشاري براي مقابله با ايران نخواهند داشت و بنابراين قادر به اتخاذ تصميمات ضدايراني نخواهند بود. اين سناريو نيز به ‌عنوان يك سناريوي محتمل‌تر قابل توجه است.

عکس روز
خبر های روز