
بازی ارقام در سایه هنر چگونه تصویر میشود؟
بیست و دومین دوره حراج تهران برگزار شد و هتل پارسیان آزادی، بار دیگر شاهد پردهبرداری از نمایشی پرابهام بود؛ حراجی که هر ساله با رقص اعداد و ارقام میلیاردی، مرز میان هنر و معاملات پرسود را محوتر از پیش میکند. این دوره از حراج با فروشی بالغ بر ۲۲۴ میلیارد و ۷۱۹ میلیون تومان به پایان رسید. حال آنکه سالهاست برگزاری این حراج با شائبههای مربوط به مدیریت محفلی، سازوکار انحصاری، ناگفتههای مالی و شیوه قیمتگذاری آثار، پیوند خورده است، پیوندی که تنها با نگاهی اجمالی به دورههای گذشته این مزایده میتواند دادههای جالب توجهی به دست دهد.
به گزارش اقتصاد ۲۴، ۲۲۴ میلیارد و ۷۱۹ میلیون تومان؛ این رقمی است که در بیست و دومین دوره حراج تهران پای معامله تابلوهایی پرداخت شد که نه با ملاکها و معیارهای هنری، بلکه با شیوه معروف به اقتصاد سفتهای قیمتگذاری شدند؛ قیمتگذاریهایی که به نظر میرسد نه با ارزشگذاری منتقدان و کارشناسان نقاشی، بلکه با کلکل سرمایهداران تعیین میشود! ضمن اینکه این رقم در مقابل فروش ۱۲۰ میلیارد و ۳۱۸ میلیون تومانی بیست و یکمین حراج تهران (ویژه هنر معاصر ایران) قرار میگیرد که به صورت آنلاین برگزار شده بود.
در این رویداد آثار هنرمندانی همچون رضا عباسی، معین مصور، محمد قاسم، آقا نجف اصفهانی، محمدحسن افشار ارومی، حسین کاظمی، احمد اسفندیاری، درویش عبدالمجید طالقانی، میرحسین خوشنویسباشی، غلامحسین امیرخانی، یدالله کابلی، کیخسرو خروش، محمود فرشچیان، محمد احصایی، فرامرز پیلارام، محمود زندهرودی، آیدین آغداشلو، مسعود عربشاهی، منصور قندریز، ژازه تباتبایی، پرویز کلانتری، غلامحسین نامی، بهجت صدر، واحد خاکدان، هانیبال الخاص و هوشنگ پزشکنیا ارائه شد.
در بیست و دومین دوره حراج تهران، ۹۹ اثر شامل ۶۹ اثر نقاشی، ۱۰ تابلو خوشنویسی، ۹ مجسمه و آثار فلزی قلمزنی، ۶ نسخه خطی و ۶ قالی تصویری به هنردوستان ارائه شد که در نهایت ۸۴ اثر به فروش رسیدند.
پرتره «دختر نشسته» اثر رضا عباسی با فروش ۲۲ میلیارد و ۴۴۰ میلیون تومان، گرانترین اثر حراج بود. اثری با ۱۰۰ سال قدمت که کارشناسان فروش آن را غیرقانونی اعلام کردند و مدیرکل موزههای وزارت میراثفرهنگی نیز فروش آن را به دلیل قدمت بالای ۱۰۰ سال، غیرقانونی دانست.
این درحالی است که کارشناسان هنری نیز در اصالت این اثر شک کردهاند. ضمناً بر اساس قانون حفاظت آثار ملی و فرهنگی مصوب ۱۳۰۹ و آییننامههای اجرایی آن، فروش و خروج هرگونه اشیاء و آثار تاریخی و فرهنگی با قدمت بیش از ۱۰۰ سال بدون اخذ مجوز از معاونت میراث فرهنگی، ممنوع و غیرقانونی است. حال آنکه مسئولان حراج تهران پیش از این به ایرنا اعلام کردند که تمامی آثار با قدمت و سنتی این رویداد دارای مجوز وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هستند و نمایندگان این وزارتخانه هم در نمایشگاه حراج تهران حضور داشتند.
«پیدایش» اکریلیک روی مقوا اثر محمود فرشچیان با برآورد قیمت ۱۰ - ۹ میلیارد تومان، «دو جفت شمعدان» قلمزنی روی طلا و نقره اثر حسین علاقمندان با برآورد قیمت ۱۰ - ۹ میلیارد تومان و «شمسه خرد» قلمزنی روی طلا و نقره اثر محمدمهدی باباخانی با برآورد قیمت ۹ - ۸ میلیارد تومان دیگر آثار گرانقیمت بیست و دومین حراج تهران بودند.
چرا حراج تهران شفاف نیست؟
حراج تهران، با وجود ادعای همکاری با نهادهایی مانند وزارت میراث فرهنگی، از ارائه اطلاعات دقیق درباره موارد زیر سر باز میزند:
- هویت واقعی خریداران و فروشندگان.
- مکانیزم دقیق قیمتگذاری آثار.
- سرنوشت درآمدهای کلان حاصل از حراج.
- نقش دلالان و واسطهها در معاملات.
این عدم شفافیت، نهتنها اعتماد عمومی را مخدوش کرده، بلکه فضایی ایجاد کرده که در آن، هنر به کالایی برای تطهیر سرمایههای مشکوک تبدیل میشود. ضمن اینکه یکی از نقاط تاریک حراج تهران، نقش کارشناسان ناشناس و محدودی است که قیمت آثار را تعیین میکنند. این افراد، خارج از دید جامعه هنری، با تصمیمات خود، ارزش آثار را از کانالهای غیرشفاف به ارقام میلیاردی میرسانند. در کنار آنها، دلالانی وجود دارند که مانند پلهای نامریی، میان سرمایهداران و حراج حرکت میکنند. به این ترتیب حراج تهران، با تمام هیاهوی مالیاش، رویدادی است که هنر را به حاشیه رانده و اقتصاد را به متن کشانده است. در این نمایش، تابلوها نه به عنوان آثاری خلاقانه، که به مثابه برگههای سهام معامله میشوند و خریداران، نه هنردوستان، که سوداگرانی هستند که از تلاقی اقتصاد و فرهنگ،
طلای کثیف میسازند.
تا زمانی که مکانیزمهای این حراج در هالهای از ابهام باقی بماند، نمیتوان امید داشت که هنر تجسمی ایران، جز در قفسههای حراج، جایی برای نفس کشیدن بیابد. شاید روزی این پرده ابهام کنار رود، اما تا آن زمان، حراج تهران همچنان صحنه تکرار نمایشی خواهد بود که در آن، هنر، قربانی بلندپروازیهای مالی است.