پیامی مهمی که اخیرا آمریکا داد و سبب شد عراقچی بگوید «در نیویورک چند روزی بیشتر میمانم» / مذاکرات از نیویورک کلید میخورد؟
آمادگی برای ازسرگیری مذاکرات در حاشیه مجمع عمومی اگر برای مردم نشانهای از فرصت شناسی تیم دیپلماتیک دولت چهاردهم جهت اجرای ماموریت رفع تحریم هاست، برای غرب، شمارشی معکوس جهت پایان سیاست فرسایشی در زمین مذاکرات خواهد بود؛ سیاستی که پیامهای پیدا و پنهان آمریکا به ایران و درخواست برای پیگیری تام و تمام گفتگوهای هستهای بر نادرستی و ضرورت تغییر آن صحه میگذارد. پیام اخیر ایالات متحده به ایران برای احیای هرچه سریعتر مذاکرات دوجانبه با استفاده از فرصت «نیویورک» در همین راستا معنادار میشود.
مریم سالاری / سرویس سیاست خارجی انتخاب: ضربان مذاکرات هستهای بار دیگر در «نیویورک» به صدا درآمده و سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در پی پیامهای دریافتی تهران از واشنگتن برای احیای مذاکرات و به پشتوانه مجوز صادر شده برای دولت مسعود پزشکیان جهت مذاکرهَ، از آمادگی هیات ایرانی برای گفتگوهای هستهای در نیویورک خبر داده است.
آمادگی برای ازسرگیری مذاکرات در حاشیه مجمع عمومی اگر برای مردم نشانهای از فرصت شناسی تیم دیپلماتیک دولت چهاردهم جهت اجرای ماموریت رفع تحریم هاست، برای غرب، شمارشی معکوس جهت پایان سیاست فرسایشی در زمین مذاکرات خواهد بود؛ سیاستی که پیامهای پیدا و پنهان آمریکا به ایران و درخواست برای پیگیری تام و تمام گفتگوهای هستهای بر نادرستی و ضرورت تغییر آن صحه میگذارد. پیام اخیر ایالات متحده به ایران برای احیای هرچه سریعتر مذاکرات دوجانبه با استفاده از فرصت «نیویورک» در همین راستا معنادار میشود. این پیام که درخواست احیای کانال «مسقط» برای مذاکره دوجانبه تهران و واشنگتن را در حاشیه نشست مجمع عمومی پیش کشیده است، نمیتواند فارغ از فهم دولتمردان آمریکایی نسبت به واقعیاتی باشد که با روی کار آمدن دولت جدید در ایران یکی پس از دیگری پدیدار میشود و میتواند زمینه ساز تغییر معادلات نزاع هستهای شود.
آنچه تسهیل و تغییرات برآمده از خواست دولت نوپای پزشکیان را برای تحقق هدف رفع تحریمها ممکن میکند، باید در روزهای پیش روی هیات ایرانی در نیویورک جستجو کرد. پیشتر تابوی همنشینی مقامهای ایران و آمریکا مهرماه ۱۳۹۲ در نشست وزرای خارجه ایران و ۱+۵ به یک قدمی شکسته شدن رسیده بود؛ زمانی که محمد جواد ظریف و «جان کری» وزرای خارجه وقت ایران و ایالات متحده در یک نشست مشترک، شانه به شانه هم نشستند و این رویداد دیپلماتیک را به نقطه عزیمت برای حرکت به سمت حل پرونده هستهای ایران و شکل گیری برجام تبدیل کردند. اما پس از سعی نافرجام «دونالد ترامپ» و پس از آن «جو بایدن» روسای جمهور آمریکا که کوشیدند پرونده هستهای را در فرصتی دیگر و با استانداردهای ذهنی خود حل و فصل کنند، اینک در حالی که ایده گفتوگوی مستقیم ایران با امریکا از حیطه زمزمههای پنهانی خارج شده است، پزشکیان در اولین حضور خود در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به سیگنالهای مخابره شده برای ازسرگیری مذاکرات پاسخ مثبت گفته و سعی دارد ماموریت رفع تحریمها را از جایگاه و موقعیتی متفاوت با گذشته پیگیری کند. در همین راستا احتمال حضور طولانی تر عراقچی در نیویورک که در مقدمه با دیدار سازنده او با «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس و گفت وگوی مهم مجید تخت روانچی معاون وزارت خارجه با «انریکه مورا» معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا همراه شده، در مسیر باز شدن گره کور و مزمن برجام و رفع تحریمها قابل ارزیابی است. انجام این مهم که پای ایران وکشورهای طرف مذاکرات را در روزهای آتی بار دیگر به اتاق مذاکره باز میکند، در حالی حائز اهمیت است که تل آویو با تلاش به تسری دادن جنگ به محیط پیرامونی ایران، بالاترین تلاش خود را برای جلوگیری از احیای فرایند دیپلماتیک میان ایران و غرب در نیویورک به کار گرفته است.
اما بروز اولین نشانهها برای آغاز مذاکرات ایران و غرب در دولت چهاردهم این پرسشها را به میان میکشد که آیا روند کنونی با تکیه بر گزارههای «برجام» امکانی برای احیا دارد؟ و اساسا نسبت و تاثیر و تاثیر تحولات پرشتاب منطقه و جهان از تیرماه ۱۴۰۰ یعنی زمان تحویل پرونده مذاکرات احیای «برجام» به دولت سیزدهم با رخدادهای کنونی چیست؟
امروز سطح بحران میان تهران و پایتختهای غربی تا اندازهای بالا رفته که بسیاری هیچ گاه به اندازه امروز خطر جنگ را احساس نکرده و نسبت به ضرورت فعال کردن کانالهای دیپلماسی جهت تعیین تکلیف پرونده هستهای و همچنین سامان دادن به سناریوهای امنیتی تازه شکل گرفته احساس تکلیف نکرده اند. سخن از پیشامدهایی در مناسبات سه سال اخیر ایران و غرب است که در پی تحولات مهمی همچون جنگ خونین «اوکراین»، جنگ «غزه» و ملاحظات ادعایی غرب در زمین حقوق بشر به تدریج شکل گرفته و سنگینی خود را بر محاسبات جاری غرب نسبت به ایران تحمیل کرده است؛ رویدادهایی که درعین اینکه تهدیداتی جدی را برای ایران پیش کشیده، اما از منظر قراردادن آن در جایگاه یک بازیگر مهم در مجموعه نگرانیهای امنیتی اروپا امکانهایی را هم برای بده بستان در زمین بازیهای سیاسی بویژه مذاکرات هستهای فراهم کرده است.
فارغ از این تحولات که هوشمندی و ابتکار عمل دیپلماتهای دولت جدید را برای نقد کردن تحولات یادشده در سبد امتیازات ایران ضروری میکند، آنچه آشکار است اینکه سند برجام میتواند مبنایی برای توافق احتمالی باشد. بویژه آنکه از زمان آغاز به کار دولت جدید در آمریکا در ژانویه ۲۰۲۵ تا انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ و منضم به برجام در اکتبر ۲۰۲۵ تنها ده ماه برای رسیدن به یک توافق جدید فرصت باقی است. این درحالی است که با آشکار شدن خواسته همه طرفها مبنی بر بروز کردن متن برجام، دستیابی به تفاهم جدیدی که در آن، همچنان بندهای غروب به نفع ایران منقضی شود، حائز اهمیت است؛ امری که نیازمند تثبیت و کدبندی اقدامات تدریجی، جامعتر و خاموشی است که به نظر میرسد مقدمات اجرای آن در نیویورک کلید خورده است.