به روز شده در: ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰
کد خبر: ۶۲۴۶۴۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۱۶ خرداد ۱۴۰۳
پکن برای دومین بار مالکیت ایران بر جزایر سه‌گانه را نقض و بر موضع خود تاکید کرد؛

تکرار مصافحه چینی- عربی!

تکرار مصافحه چینی- عربی!
پیش از پکن، این بشار اسد بود که تهران را غافلگیر کرد. نوامبر 2011، 18 کشور عرب، سوریه به رهبری بشار اسد را به دلیل آنچه سرکوب مخالفان سیاسی خواندند، از اتحادیه عرب اخراج کردند.
روزنو :

تکرار مصافحه چینی- عربی!

محبوبه ولی

همزمان که 80 «رجل سیاسی» در ایران برای نشستن در پاستور به صف شده‌اند و کشور در هیاهوی انتخاباتی به سر می‌برد، چین، این رفیق شرقی، برای دومین بار طی یک مصافحه چینی- عربی، حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه‌اش را زیر سوال برده و نکته اینکه این بار پا را فراتر نهاده و اعلام کرده که تردید درباره مالکیت ایران بر این جزایر، موضع رسمی پکن است!

ادعاهای امارات درباره جزایر سه‌گانه ایرانی بیش از سه دهه است که کلید خورده است. سال 1992 وقتی با پایان جنگ خلیج فارس، امارات متحده عربی بر خلاف تفاهم‌نامه 1971 شارجه با ایران، ادعای مالکیت بر این سه جزیره جنوبی را مطرح کرد، اکبر هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس‌جمهور ایران بود، در خطبه‌های نماز جمعه خطاب به شورای همکاری خلیج فارس گفت: «برای جداسازی جزایر سه‌گانه از ایران باید از دریای خون گذشت.»

این سه جزیره ارزشی استراتژیک و ژئوپلیتیک دارند؛ فارغ از اینکه بخشی از تمامیت ارضی ایران هستند، در دهانه تنگه هرمز و در منطقه‌ای قرار گرفته‌اند که 40 درصد انرژی جهان و 60 درصد نفت چین از آن عبور می‌کند.  فاصله میان «جزیره ابوموسی» و جزایر تنب به دلیل عمق مناسب آب تنها مسیر قابل کشتیرانی برای نفتکش‌های 

بزرگ است.

ادعای 30 ساله امارات درباره آنها اما به نظر می‌رسد امروز، موقعیتی متفاوت از همیشه پیدا کرده است. امروز آنهایی که در پوست دوست و متحد ایران فرورفته‌اند، بدون اینکه نیازی باشد از دریای خون بگذرند یا اینکه هزینه‌ای سیاسی را متحمل شوند، بی‌مهابا و به دفعات بیانیه‌های عربی با بند «دستیابی به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز برای مسئله جزایر سه‌گانه» را به امضای خود مفتخر می‌کنند.   

 اسد؛ رو به دوستان عرب، پشت به حامی ایرانی

پیش از پکن، این بشار اسد بود که تهران را غافلگیر کرد. نوامبر 2011، 18 کشور عرب، سوریه به رهبری بشار اسد را به دلیل آنچه سرکوب مخالفان سیاسی خواندند، از اتحادیه عرب اخراج کردند.

این اخراج ادامه داشت تا مه پارسال که سوریه به اتحادیه عرب بازگشت و اواخر ماه گذشته در سی و سومین نشست سران کشورهای اسلامی که در منامه برگزار شد، اسد امضای خود را پای بیانیه‌ این نشست که مالکیت ایران بر جزایر سه گانه را زیر سوال می‌برد، گذاشت. 

آن بیانیه را الجزایر، بحرین، کومور، جیبوتی، مصر، عراق، اردن، کویت، لبنان، لیبی، موریتانی، مراکش، عمان، فلسطین، قطر، عربستان، سومالی، سودان، تونس، امارات و یمن نیز امضا کرده بودند. اما آنچه ناظران را شوکه کرد، امضای اسد بود.

    امروز آنهایی که در پوست دوست و متحد ایران فرورفته‌اند، بدون اینکه نیازی باشد به تعبیری از دریای خون بگذرند یا اینکه هزینه‌ای سیاسی را متحمل شوند، بی‌مهابا و به دفعات بیانیه‌های عربی با بند «دستیابی به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز برای مسئله جزایر سه‌گانه» را به امضای خود مفتخر می‌کنند

این اقدام اسد، نه فقط تهران، بلکه همه آنهایی را شوکه کرد که می‌دانند اگر حمایت‌های ایران بعد از شروع جنگ داخلی سوریه در 2011 نبود، رژیم اسد در دمشق سقوط کرده بود.  ناظران از امضای اسد پای بیانیه‌ مذکور، به عنوان خبری عبرت‌آموز یاد کردند. 

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس دهم در واکنش به آن نوشت: «سال ۹۷، هنگام خروج از اتاق نشست با بشار اسد، نماینده دولت از من پرسید نظرت در مورد او چیست؟ گفتم روزی از پشت به ایران خنجر خواهد زد. به گونه‌ای یکه خورد که چند قدم از من عقب ماند. کم از این عقب‌ماندگی‌ها در سیاست خارجی نداریم.»

 رفقای «تو زرد» شرقی

حالا پس از دمشق، پکن ابتدای هفته جاری، برای دومین بار در صدور چنین بیانیه‌ای دست امارات را به گرمی فشرده است. در بیانیه مشترکی که دو کشور ابتدای هفته امضا کردند، آمده است: «جمهوری خلق چین حمایت خود را از تلاش‌های دولت امارات متحده عربی برای دستیابی به راه‌حل مسالمت‌آمیز در مسئله جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک از طریق مذاکرات دوجانبه براساس قواعد قانون بین‌الملل و برپایه مشروعیت بین‌المللی اعلام می‌کند.»

روز یکشنبه، وزارت خارجه ایران اعلام کرد که در اعتراض به «حمایت مکرر» چین از ادعاهای بی‌اساس امارات، سفیر چین را احضار کرده و انتظار می‌رود که دولت چین موضع خود را در این زمینه بازبینی کند. 

یک روز پس از این احضار اما چین نه تنها موضع خود را بازبینی نکرد، بلکه «مائو نینگ»، سخنگوی وزارت خارجه چین در یک نشست خبری و در پاسخ به سوالی در این خصوص، گفت که رویکرد چین در این مورد، موضعی ثابت است و «محتوای مربوطه در بیانیه مشترک چین و امارات متحده عربی با موضع چین مطابقت دارد.»

آذرماه دو سال پیش نیز رئیس‌جمهور چین در اجلاس مشترکی با رهبران شش کشور امیرنشین خلیج فارس، بیانیه پایانی و مشترک آن اجلاس را که خواستار حل مسالمت‌آمیز موضوع جزایر سه‌گانه شده بود، امضا کرد.

در قبال اعتراض نصف و نیمه تهران، «هو چون هوا»، معاون نخست وزیر چین به ایران آمد. اما او با خود پیام عذرخواهی نیاورده بود، بلکه اکتفا کرد به اینکه بگوید «پکن تمامیت ارضی ایران را به رسمیت می‌شناسد.»

    چین برای تامین نفت مورد نیاز خود دوستان پرشمار عرب با کشورهای نفت‌خیز دارد؛ ایران اما در شرایط فعلی برای فروش نفت خود فقط چین را دارد! این وابستگی و البته شرق‌گرایی با چشم بسته، چرایی انفعال و دست بسته ایران در قبال بیانیه‌های نقض آشکار مالکیت ایران بر جزایر سه‌گانه را توضیح می‌دهد

تکرار دوباره آن امضا، با این تفاوت که این بار بر آن تاکید هم شده است، گواهی است بر اینکه سیاست خارجی ایران در این مدت نتوانسته یا نخواسته اهمیت و حساسیت تمامیت ارضی خود را برای دوستان به ظاهر متحدش به درستی جا بیندازد. 

نه تنها پکن، بلکه مسکو نیز پیش از این در بیانیه‌های مشترک با اعراب مهر تایید خود را پای این ادعای امارات در خصوص جزایر ایران کوبیده است. 

 چرا همه به خدمت «دروغ شارجه» درآمده‌اند؟

در تحلیل چرایی اینکه همه در خدمت دروغ شارجه قرار گرفته‌اند و ایران منفعلانه، هیچ اقدام درخوری ترتیب نمی‌دهد، باید گفت که در این صحنه همه بازیگران به فراخور نیاز خود بازی می‌کنند. 

مورخان به اسناد و ادله تاریخی و حقوقی، حاکمیت دیرینه ایران بر جزایر سه‌گانه را اثبات می‌کنند. اما در مواضع کشورها سیاست بر تاریخ مقدم است. 

درباره اسد کارشناسان تاکید می‌کنند که با فروکش کردن جنگ داخلی در سوریه، نیاز او به ایران برای حفظ بقا نیز تا حد زیادی بلاموضوع شده است. در عین حال اما با پایان جنگ او نیازمند گسیل شدن ثروت و سرمایه عربی به کشورش است.

برای این منظور اکنون که او پس از 13 سال به اتحادیه عرب و در واقع جمع اعراب بازگشته، باید مواضع پان‌عربی خود را به غایت نشان دهد تا خلل و تردیدی در پذیرش او در جهان عرب ایجاد نشود و او در حالی که جزئی وفادار از این جهان به حساب می‌آید، بتواند سرمایه‌گذاری‌ها و حمایت‌های برادران عربش را پذیرا شود. 

در خصوص چین، هر بار که پکن همراه با اعراب مالکیت ایران بر جزایر سه گانه را زیر سوال برده، این انتقاد مطرح شده که چرا ایران نیز متقابلا مالکیت چین بر تایوان را مورد سوال قرار نمی‌دهد؟

در پاسخ باید گفت ایران نه تنها چنین اقدام متقابلی را ترتیب نداده، بلکه همواره و به دفعات بر تعلق تایوان به چین تاکید کرده است. بهمن دو سال پیش، ابراهیم رئیسی دو ماه بعد از آنکه چین بیانیه اعراب را امضا کرده بود، راهی چین شد. اما در آن سفر نیز عزمی برای اصلاح موضع چین دیده نشد و پس از آن هم نه چین سیاست همراهی خود با امارات بر سر مالکیت ارضی ایران را اصلاح کرده و نه ایران موضع خود درباره تعلق تایوان به چین را تغییر داده است!

پکن و مسکو پیمان‌های محکم اقتصادی با اعراب و شیوخ حاشیه خلیج دارند. در حالی که چنین پیمانی را با تهران ندارند؛ چراکه اساسا تهران در وضعیت سیاسی و اقتصادی فعلی، ظرفیت برقراری پیمانی با آن کیفیت را ندارد.

در این سو ایران، در فروش نفت خود سخت به چین وابسته است. ماه گذشته شرکت داده ورتسکا، گزارشی منتشر کرد که نشان می‌داد صادرات نفت ایران به بالاترین میزان خود در شش سال اخیر رسیده و ایران  در سه ماه اول سال‌جاری میلادی، به ‌طور متوسط روزانه یک ‌میلیون و 560‌هزار بشکه نفت فروخته اما تقریبا تمامی آن توسط چین خریداری ‌شده ‌است؛ آن هم با قیمتی ارزان و شرایطی کم‌نظیر. 

در واقع چین برای تامین نفت مورد نیاز خود دوستان پرشمار عرب با کشورهای نفت‌خیز دارد؛ ایران اما در شرایط فعلی برای فروش نفت خود فقط چین را دارد!

این وابستگی و البته شرق‌گرایی با چشم بسته، چرایی انفعال و دست بسته ایران در قبال چنین بیانیه‌هایی را توضیح می‌دهد.

عکس روز
خبر های روز