به روز شده در: ۰۸ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۵۳۵۹۶۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ - ۲۹ مرداد ۱۴۰۱

چه کسی کودتا کرد؛ شاه یا مصدق؟

کرمیت روزولت، جاسوس آمریکایی که از طرف سازمان سیا برای هدایت کودتا به ایران فرستاده شده بود به محمدرضا شاه می‌گوید در روز کودتا (۲۵مرداد) بهتر است شما در تهران نباشید
روزنو :

چه کسی کودتا کرد؛ شاه یا مصدق؟

روزنو :یک ویدیوی سیاه‌وسفید از مردانی که در یکی از خیابان‌های مرکزی تهران یک مرد تنها را زیر مشت و لگد گرفته‌اند. تسخیر خیابان، زدوخورد و تعیین سرنوشت سیاست در کشور؛ این‌ها خلاصه‌ای مبهم از یک روز گرم تابستانی در هفتادسال پیش است که تبعات آن هنوز در کشور باقی است. گروهی اتفاقات آن روز را کودتا و گروهی دیگر قیام ملّی می‌نامند. اگرچه در چند دهه گذشته به خاطر اولویت دشمنی جمهوری اسلامی با محمدرضا پهلوی روایت کودتا بودن این اتفاق پررنگ‌تر بوده است، اما در سال‌های اخیر به‌موازات مخالفت با جمهوری اسلامی برخی صداهای دیگر نیز بلندتر به گوش می‌رسد. روایتی که هواداران حکومت شاهنشاهی بیشتر مبلغ آن شده‌اند، اگرچه در میان این گروه، کسانی هستند که ادعای بی‌طرفی نیز دارند:

پرده اول: روایتِ طرفدارانِ مصدق

کرمیت روزولت، جاسوس آمریکایی که از طرف سازمان سیا برای هدایت کودتا به ایران فرستاده شده بود به محمدرضا شاه می‌گوید در روز کودتا (۲۵مرداد) بهتر است شما در تهران نباشید. ابتدا قرار می‌شود شاه به همراه همسرش ثریا اسفندیاری به شیراز برود ولی کرمیت که از اوضاع‌واحوال ایران اطلاعاتی جامع دارد، می‌گوید قشقایی‌ها دل‌خوشی از خاندان پهلوی‌ ندارند چراکه رضاشاه، پدر ملک منصور قشقایی را کشته است؛ سپس قرار می‌شود محمدرضا شاه به مشهد برود که شاه در پاسخ به این پیشنهاد می‌گوید مشهد به مرزهای روسیه نزدیک است و مصلحت نیست. مقصد پیشنهادی بعدی تبریز است که باز به دلیل حافظه تاریخی از سرکوب رضاشاه در آذربایجان، تبریز هم از برنامه خارج می‌شود. در نهایت محمدرضا به رامسر می‌رود و گوش‌به‌فرمان خبرها از تهران می‌مانَد

. کودتای ۲۵مرداد شکست‌خورده، یکی از اعضای ارتش که به حزب توده و ملّیون گرایش دارد خبر کودتا را به مصدق می‌رسانَد و درنهایت شاه از رامسر به بغداد و سپس به ایتالیا می‌گریزد. پس از شکست عملیات آژاکس (کودتای ۲۵مرداد) کرمیت روزولت که شرایط سیاسی ایران را از خود ایرانی‌ها بهتر می‌شناخت و تحلیل می‌کرد از طرح براندازی مصدق نا امید نشده بود. پس از عدم توفیق کودتا در ۲۵مرداد حزب توده شروع به سازمان‌دهی تظاهراتی عظیم در تهران و شهرستان‌ها به نفع محمد مصدق می‌کند. دراین‌بین گروهی از اعضای افراطی حزب توده به شایعه‌پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات اسلامی و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیس‌جمهور شدن مصدق را مطرح می‌کنند. مصدق که تظاهرات را در خدمت طرفداران سلطنت می‌دانست، دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ می‌کند ولی از ساعات اولیه صبح ۲۸مرداد جمعیت اراذل‌واوباش از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه می‌افتند. عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهایی از اوباش و زنان محلات بدنام (مانند پری بلنده) را یکدل می‌کنند و صبح روز چهارشنبه ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ خیابان‌های تهران شاهد حرکت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار جاوید شاه می‌شود. تا بعدازظهر خیابان‌ها در کنترل افرادی است که به طرفداران مصدق حمله می‌کردند. دفترهای احزاب و نشریات طرفدار مصدق یا حزب توده غارت شده و به آتش کشیده شده بود. در نهایت کودتای ۲۸مرداد به نتیجه می‌رسد. کودتایی که از طرف چرچیل به خاطر انتقام از ملی شدن صنعت نفت و از طرف آیزنهاور به خاطر ترس از حاکم شدن کمونیسم بر ایران صادرشده بود.پرده دوم: مخالفانِ مصدق: مخالفان مصدق بیش از نیم‌قرن است که تبارِ قاجاریِ او را مستمسکی می‌دانند تا او را به روسوفیل بودن محکوم کنند.

آن‌ها بر این باور هستند که در ۲۸مرداد سال ۳۲ مردم ایران علیه محمد مصدق به پا خاستند و به خانه‌اش در خیابان کاخ ریختند زیرا که می‌دانستند اتاق‌خواب او نشیمنگاه دولت است و از آنجا کشور ایران را به ویرانی می‌کشد. محمد مصدق که پیوسته بیمار و در تختخواب بود، از جای جست و از دیوار چهارم‌تری خانه‌اش به خانه دیگرش که در اجاره اداره اصل چهار بود جست و دررفت ولی خوشبختانه دستگیر و دادگاهی شد و به سبب خیانت به کشور ایران محکوم‌به اعدام. مخالفان مصدق او را به قانون‌شکنی محکوم می‌کنند، چراکه معتقدند مصدق نامه عزل خودش از نخست‌وزیری را که حق قانونی شاه در آن برهه از تاریخ بوده از طرف دربار دریافت کرده ولی وقعی به آن ننهاده است و در واقع کسی که کودتا کرده، اوست؛ نه محمدرضا شاه... آن‌ها می‌گویند در صورت بقای مصدق کشور به سمت جنگ داخلی، تجزیه و در بهترین حالت تبدیل شدن به یکی از دولت‌های اقماری شوروی سابق می‌رفت.خلاصه مطلب اینکه وقتی تقویم ۲۸مرداد را نشان می‌دهد، بسیاری از مردم ایران به‌مانند آن تصاویرِ صامت و سیاه‌وسفید شروع به نزاع و دشنام و تهدید و تخطئه یکدیگر می‌کنند. به نظر می‌رسد مرور زمان هم باعث نشده آتشی که در خیابان‌های مرکز تهران در یک روز داغ تابستانی برافروخته شد، خاموش شود.

حتی آزادسازیِ اسناد طبقه‌بندی‌شده سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در تایید دخالت دولت‌های آمریکا و انگلیس در وقایع ۲۸مرداد سال ۳۲ باعث نشده که تمام ایرانیان به یک تفاهم مشترک درباره چیستیِ اتفاقات آن روز برسند. به گمان من موضوعی که در میان این گردوخاکِ پایان‌ناپذیر تاریخی در محاق مانده، امکان و فرصتی است که به محمد مصدق برای عملی کردنِ ایده جمهوری در ایران داده نشد. هواداران مصدق هنوز نحوه به قدرت رسیدنِ محمدرضا شاه پس از تبعید پدرش را دلیلِ حمایت دوباره انگلستان و آمریکا از او در ۲۸مرداد می‌دانند. ایران در سال ۱۳۳۲ سیستم پادشاهی را تجربه کرده بود ولی هیچ‌گاه فرصت عملی شدنِ ایده جمهوریت در کشور پیش نیامده بود. محمد مصدق تصور می‌کرد با اتکا به ظرفیت حزب توده و الغای سلطنت فرصتِ برپاییِ اولین جمهوری در ایران را دارد، رؤیایی که هرگز تعبیر نشد.

عکس روز
خبر های روز